در بیت بالا فاضل نظری نشان داده که مخاطب خاص حالش خوب نیست هذیون می گه که چطوریه که حال همه خوبه ؟! چرا کسی کسی رو نمی کشه! چرا هیچ خبری نیست تو دنیا ؟ خب من نگرانم... پس این نگرانی رو درباره چی ابراز کنم؟
"فروشنده" در بعد شخصیتپردازی این است که متجاوز بودن آن پیرمرد با آن میزان از وخامت حال اساساً امکان منطقی ندارد. ولی فیلم اصرار دارد که بگوید این پیرمرد متجاوز است چون برای فرهادی موقع نوشتن فیلمنامه گفتن حرف و مضمون مورد نظرش مهمتر از رعایت روند منطقی داستان بوده است. اینجا چون فرهادی یک پیامی در ذهن دارد و زدن حرفش برایش مهم است، بنابراین می خواهد که ما-مخاطب- به اینجا برسیم که برای متجاوز دلسوزی کنیم و به شخصیت عماد برای پیگیری موضوع حق ندهیم.
مثلاً روزهایی که تلویزیون فوتبال پخش میکند، خیابانها خلوت شده و به قول مامان، جان میدهد که برویم یک پارکی جایی بنشینیم. ولی بابا هم چون به ورزش اهمیت زیادی میدهد، ترجیح میدهد در خانه بماند و فوتبال ببیند.