گفتگوي انتقادي بوقلمون با گوسفند

نه به حلیم صبح جمعه

گوسفند: ببین یه آشنا دارم میگم برات هشتگ «نه به حلیم بوقلمونِ صبح جمعه» بزنه، یه جا هم جلوی وانت برات سراغ دارم اکازیون، اونم مهمون خودم باش.

اغتشاشات سنتی

باد آن سخت بود اما خوب، تا دوماهی پس از شب یلدا
با نخود کشمش ته آجیل، گذران معاش می‌کردم
ریختم آبروی کیوی را، پرده‌های انار بدریدم!
راز دربسته‌ پسته‌ها را هم، وسط جمع فاش می‌کردم

شعر طنز

چه می کنه عادل؟!

واسه خارج که جون میده! تو ببین،
واسه میهن چه میکنه عادل!

وسط جمع بچه قرتی ها
مثل بشکن چه می کنه عادل

نقیضه‌‌ای بر شعر فاضل نظری

ما صفدریم!

ما حائز مقام نخست تلاش و کار
از آخریم حوصله‌ی شرح قصه نیست

یا خسته‌ ایم و خواب و یا چون دیازپام
خواب آوریم حوصله‌ی شرح قصه نیست




عنوان