درس های زندگی یک فارغ از تحصیل

مردکِ هیچ کاره!

اکنون که پس از فارغ التحصیلی به عنوان مسئول تحقیق بر شناخت تاثیر میتوکندری یوکاریوت‌ها در انقراض جلبک‌های قهوه‌ای اقیانوس آرام منصوب شده‌ام، باید بزرگترین درس این دوران را فاش کنم.

به زرویی نمی‌آمد…

کسی که «تذکره المقامات» را با آن نثر قدیمی و چفت و بست دار نوشته و به قدری آنطور گل کرده و باعث شده بود تا بعد از آن هرگونه تلاش دیگران برای نوشتن تذکره عبث جلوه کند، چیزهایی نوشته بود در «غلاغه به خونه اش نرسید» که در نگاه اول سادگی‌اش مثل پتک می‌خورد توی صورت مخاطب.

در ادامه استقبال از رمان رهش رضا اميرخاني

چند رمان شِش دار دیگر

پدر و مادری یک فرزند 7 ساله دارند که کلاس اول ابتدایی است. نام مادر «گلی» ، نام پدر «قلی» و نام پسر «چغلی» است. لازم به تذکر است که شباهت نام پدر و مادر به همدیگر کاملا اتفاقی است. روز دوشنبه، «چغلی» در مدرسه ورزش دارد. دبیرورزش، تمرین های کششی مناسب را قبل از شروع ورزش انجام نمی دهد و همین موضوع باعث می شود که پای چغلی از شش قسمت بشکند و پخش زمین شود.

پیتر هوراس

دست آزاد/ بدون شرح!




عنوان