-زده زنش رو کشته. من فکر میکردم اینا هنوز ماه عسلن! خبر نداد برگشته. گند که میزنن تازه میان سراغ من!
- پس میشناسیدشون
-آره آشناست. حالا برم ببینم میتونم درستش کنم.
تا رسیدن به جهانگیری همراهیام کرد. داشت برای جمعی از فواید کره میگفت. جلو رفتم و گفتم: من دنبال دلار هزار تومنی میگردم، گفتن بیام پیش شما
-هزاری که نه ولی چهار و دویستی داریم، بپیچم ببری؟
- باز بهتر از سی و هفت و پونصده! همین رو بدید.