ضمانت سبیل

یاد آن روزهای خوب بخیر، بود مردی به اعتبار سبیل
کار هرکس که گیر و گوری داشت، گره را‌ می‌گشود تار سبیل

مشت و مال اسرائیل و اسرائیلی‌ها

با آل علی هرکه در افتاد ور افتاد

احترام هم احترام‌های قدیم

حتی یک چِخه!

همه چیز‌های خوب واسه قدیم قدیم‌ها بود. همه احترام سرشان می‌شد. وقتی یک نفر از تیلیویزیون یا رادیو اسم US را می‌شنید، اگر پایش دراز بود، پایش را جمع می‌کرد و دو زانو می‌نشست مثل اوشین که در مقابل یاشیرو می‌نشست.

مشت و مال مخالفان جمهوری اسلامی

ایرانمان مثل همیشه سربلند است

داستانی نه چندان دور از یک شروع و پایان

روباهی که صدایش را بست…

روباه قصه ما بر خوانش دقیق تحریرها و یاهاهاها های مناسب، وسواس به خرج می‌داد و دقیقاً راس ساعت‌ ۱۲ شب، زیر آواز می‌زد و حیوانات دیگر را آزار می‌داد. انسان‌های اطراف نیز دقیقاً در همین ساعت، صدای آواز روباه دشتی‌خوان ما را می‌شنیدند.




عنوان