صفحه تقديمِ يك پايان‏‌نامه فوق‌‏ليسانس از يك دانشگاه خاص

تقدیم

در اينجا از همراهي اساتيدي چون: دكترهوشنگ پژوهش‌‏نويس(ناظركيفي زيرپله ميدان انقلاب)، دكتر اسحاق دست‌فروش(دادزن همان زيرپله و فروشنده كتاب‌هاي ناياب و كمياب)، دكتر مهشيد پاشيد(منشي زيرپله ميدان انقلاب) و همه بزرگواراني كه بنده را در انجام درست و «به‌‏موقع» اين پژوهش ياري كردند، تشكر و قدرداني كنم

پررو شده‌ای چو ته‌تقاری!

در نطق میان و پیشِ دستور
هی بوق به پشت بوق آری
(هی بوق به پشت هم میاری)
هر روز شُدید نشئه تر لیک
ماییم و فشار این خماری
زاییده تمام گاوهامان
رفته سرزا، خبر نداری؟

خرده‌روایات شاخ‌المسافرین از سفر به افغانستان

بداختر چو از شهر کابل برفت…(قسمت چهارم)

خوبست آتش‌ات بزنند؟ خوب است سر به نیستت کنند؟ ها نگارنده؟ شَتَرَق... می‌کوبم توی صورتم! عجب غلطی کردم.

متن سه تلگراف از شكارچي شنبه به كاليفرنيا

گزارش شنبه

فحش بد توي روح برنامه ريزي خودتون و اون كله هويجي.

بازی نامه‌ها

از وزارت به وزارت

از مسئول کنترل قیمت‌ها در اتحادیه‌ها
به قائم مقام خودمان در امور نظارت بر قیمت‌ها
با مزید امتنان از الطاف شما
گزارشی در کار نیست، به منظور عدم دخالت زیادی جهت جلوگیری از تکدر خاطر مردم، فهرستی از قیمت کالاهای اساسی آماده شد که به پیوست حضورتان تقدیم می‌گردد. خودتان بدهید صدا و سیما تا در برنامه‌های پربیننده زیرنویس کند تا مردم خودشان با گرانفروش نهایت برخورد را داشته باشند.
امضاء: ناظر و شاهد همیشگی بر قیمت‌ها