اندر احوالات نمایشگاه کتاب نرفته ها

شهر آفتاب کجاست؟

کمالی تاحالا نمایشگاه نرفته بود برای همین شروع کرد به خیال بافی کردن: «آخ چون پسر، می ریم اونجا، مردم توی صف وایسادن تا آخرین کتاب نویسنده ها رو با امضای خودشون بخرن... همیشه آرزو داشتم یه جایی برم که همه کتاب می خونن و دارن برای کتاب خریدن پول خرج می کنن... وای! نمایشگاه کتاب چقدر هیجان داره...».

شعر طنز

وعده صد من یه غاز

در پی رای است به هر ضرب و زور
از در و همسایه و فامیل دور
کرده حساب همه حتی قبور
از قبل شام و بساط سرور
همره اسباب ایاب و ذهاب
انتخب ینتخب انتخاب

بازجویی از یک بیش فعال اقتصاد مقاومتی

خدایی مسخره کردی!

نماینده وزارت امور خارجه شکایت کرده که تو با تولید خیارشور باعث شدی چند تا شرکت فرانسوی که بعد از سفر هفت تا وزیر راضی شده بودند برای صادرات خیارشور با ایران قرارداد ببندند منصرف بشن و این به بهبود تصویر ایران در جامعه بین الملل که بعد از برجام اتفاق افتاده بود ضربه زده!

شعر طنز

یادم نیست!

برای کاهش بیکاری و گرانی ها
نداده ام به کسی من نوید،یادم نیست

مپرس دیگر از آن وام های میلیاردی
چرا شده است دکل ناپدید؟ یادم نیست

نگاهي به خمپاره هاي فاسد نوشته داوود اميريان

خمپاره خوب، متوسط، فاسد!

خمپاره هاي فاسد مجموعه داستانهاي طنز دفاع مقدس است كه به قلم داوود اميريان و توسط انتشارات فاتحان به بازار نشر آمده است. از برتري هاي اين كتاب، كاريكاتورها و طرح هاي ساده اما مرتبطي است كه براي هرداستان كشيده شده و صفحات كتاب را ديدني تر كرده است.