اعترافات یک برانداز با شرایط ویژه

زدگی از درس و کتاب

این مورد آخر را هم که میگویند داشتم خوابگاه دانشجویی را منفجر میکردم درست نیست. من فقط میخواستم کتاب ها را منفجر کنم. اما نمیتوانستم که بروم بگویم کتابهایتان را بدهید میخواهم بسوزانم.

گزارشی از برنامه های بزرگداشت روز دانشجو

به هر دانشجو یک موز می‌رسد

یکی از معاونت های دانشجویی و رفاهی اظهار داشت: به دانشگاه های واجد شرایط یک دست حسن ریوندی و یک پک اجرای شعبده بازی رایگان اهدا خواهد شد.

هم‌شاگردی

گوجه خریده‌ای، یک‌هفته‌ی اخیر؟!

شادید و بی غمید، بی قرض و قسط و وام
این شادی و خوشی، همواره مستدام
چندی دگر شود، در فصل امتحان
ایام غم شروع، شادیِّتان تمام
استاد گیرد از، کل شما یهو
با نام امتحان، بدجور انتقام
دور از وجودتان، هر گونه دیو و دد
دور از وجودتان، استاد بی مرام

درباره فروش صندلي دانشگاه ها به و از

یک عده دانشجونما

همه استادها هم از آنها راضي بوده اند و توي جزوه شان برچسب «هزار آفرين دختر گلم» چسبانده اند؛ كه بازهم يكهو، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي ديده است كه اي دل غافل، چه نشسته ايم يا چه نشسته ايد (ترديد از نگارنده است) كه اينها همه شان، «يك عده دانشجونما» هستند كه نه تنها توي كنكور شركت نكرده اند، بلكه هيچ 500ميليون توماني هم بابت خريد صندلي دانشگاه نداده اند، تازه اسمشان هم در ليست حضور و غياب كلاس نيست!




عنوان