نامه‌ای از سر گلگی برای خواستگارهای رد کرده

ای نازنین نازی، کم ناز کن ننه! پیر شدی

حاضر است چایی لب‌سوزی که مادرت دم کرده و خواهرت ریخته را از دست تو بگیرد و بخورد تا گرمابخش معده‌اش باشد؛ ولی دخترم دست از سر فانتزی‌های اسکلانه‌ات بردار و الکی پسر مردم را رد نکن.

نگاهی جامعه‌شناسانه به یک ترانه‌ی آنورآبی

محض رضای دخترو

این بیت اشاره به کابوس‌های شبانه‌ی جوانان دارد. کابوس دلار، مسکن، مخارج عروسی و هزاران بدبختی دیگر که جوان را دچار سندروم خواب بی‌قرار کرده است به گونه‌ای که همزمان که خواب یارش را می‌بیند از دوری‌اش خواب ندارد!

بداهه جمعی شاعران

در جست و جوی نیمه گمشده

هر جا که من رفتم برای خواستگاری
گفتند:نه!...آیا که این دور از ادب نیست؟

بازنشر | غول طلا