روزی پیری در غار تنهایی خود نشسته بود و پیاز رنده می کرد و چون ابر پاییز اشک میریخت. ناگهان مریدان بر وی وارد گشتند و چون پیر را به گریه دیدند بر سر و صورت خود خنج کشیده و ناله های جانسوز از خود متصاعد کردند. پیر چون مریدان را بدین حال دید دست از رنده کردن کشید و سبب این روانی بازی های مریدان را جویا شد.
دیشب مجلس عقد کنون بودم یه نفر جلسه رو به هم زد، اون هم با گفتن کذب محض. بعدش اومدم خونه... عفت خانوم، زن همسایه، شاکی بود و درد و دل می کرد که نه تنها جلسات شما بلکه جلسات مارو هم به هم ریختن.
محمدرضا شجریان: ماجرا از آنجا آغاز شد که شجریان در مصاحبهای مدعی شد که اسلام و مذهب در طول 1400 سال با هنر دشمنی کرده است. در نتیجه پروژهی اسطوره سازی شجریان توسط منورالفکران کلید خورد.