قسمت اول: اگر عضو فرقه شوید چه می شوید؟!

مردان ف.ت.ق

توئیزر (37)

زیر آفتاب برجام در سه اپیزود

من عاشق وزیرها و مدیرهای این دولت هستم. یک چیزی می‏ گویم یک چیزی می‏ شنوید! یعنی اینقدر اینها گوگوری مگوری و بانمک و لُپ‏کِشانی هستند که آدم حیفش می‏ آید دست به آنها بزند،

عاقبت یک عشق خیابانی

جدایی نادم از سیمان

عاقد: آیا وکیلم شما را با مهریه رفع تحریم ها و یک عدد ایرباس که بوی نویی می دهد و یک جلد برنامه جامع اقدام مشترک و ۲۳ هزار شاخه سانتری فیوژ قیچی شده و دو هزار و ۱۶ عدد سیمان درجه یک به عقد کدخدا در بیاورم؟
موگرینی: عروس رفته گلابی بیاره

روایتی از عصری با طنزپردازان

نان های نطنز

آخر با آن‌سیم سبزِ رنگِ جیغ مگر میشد حرکت کرد و کسی متوجه نشود؟!
نفس عمیقی کشیدم و مثل کسی که میخواهد جنایتی مخفیانه انجام دهد، در حرکتی نامحسوس صندلی هارا طی کرده و به ردیف چهارم رسیدم و همان جا نشستم.این طور اگر به هر ردیف نان اندازه کف دست هم‌می دادندباز به من می رسید

حاشیه ای بر ششمین شب طنز انقلاب اسلامی «نطنز»

ابر و باد و مه و علی زکریایی در کارند…

اندکی از مراسم گذشته است، شدت باران توجه ام را به سمت حیاط جلب می کند، باران مانند شیلنگ آبی که تا آخر باز شده است، به پلاستیک پوشاننده تعمیرات دیوار جانبی راهرو می خورد و مثل جوی آبی روی آن به راه می افتد. ظاهرا این بار باران است که با نطنز لج کرده است، اما مخاطبین همیشگی نطنز حاضر هستند و جمعیت سالن، الان که حدود نیم ساعتی از آن می گذرد از حدود دوسوم سالن گذشته است.